بچه ها ترو خدا بخونید و نظر بدید

عشقی ز زیبا و‌درخشان
پارت ۴
از زبان نویسنده
سونیک و تیلز در راه بیمارستان بودن...
سونیک؛ تو خیلی مهربونی ملکه ی قلبم*
تیلز: من ملکه ی قلبتم!؟
سونیک ؛اره اصلا دلیل هر تپش قلبم خودتی
تیلز یزره سرخ میشه
سونیک: میبینم که ملکم سرخ شده😁
تیلز اروم کلشو روی سبنه ی سونیک میزاره
سونیک؛داری چی کار میکنی؟
تیلز: میخوام به قلبت گوش کنم*(بچه ها گفتم که اینا عاشق همن پس دارن هر لحظه بیشتر عاشق هم میشن🤣)
سونیک و تیلز بعد چند دقیقه به بیمارستان میرسند و یه دکتر خبر مبکنن(دکتره مرد هستش)
دکتر کمر سونیک رو معاینه میکنه و هنوز تبلز باهاشه و الان کنارشه*
دکتر؛ کمرش خوبه ولی انگار فقط ضربه خورده
تیلز؛ با پا زده بودن به کمرش
دکتر؛ همون پس چیزی نیست به زودی خوب میشه
ادامه دارد....
نوینسنده؛ نظز ترو خدا
دیدگاه ها (۳)

عشقی ز زیبا. و درخشانپارت ۵از زبان نویسندهسونیک و تیلز پاشود...

شیطان تاریکیپارت ۲این قسمت؛ مرگ ناکلزاز زبان ناکلزمن در دنبا...

عشقی زیبا ز درخشانپارت ۳از زبان نویسندهسونیک؛ همین جوریسونی...

میکس من از امیچطور شده ؟ از۱تا۲۰ کدوم رو میدید؟کپی،ممنوع

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط